فواید وجود امام زمان علیه السلام را می توان به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم نمود. در فایده تکوینی شناخت و عدم شناخت دخالت ندارد، بلکه مسلمان و کافر، همه به طور مساوی از آن بهره مند هستند. ولی در فایده تشریعی، شناخت و معرفت، در استفاده از وجود حجت الهی دخالت مستقیم دارد، هر چه انسان نسبت به وجود امام عصر علیه السلام شناخت کامل تری داشته باشد و به ایشان عشق و علاقه بیشتری نشان دهد، بهره مندی او از وجود ایشان بیشتر است.
فواید تکوینی امام زمان علیه السلام
1 - واسطه فیض:
خداوند متعال، نظام دنیا را به گونه ای قرار داده است که بدون وجود امام علیه السلام امکان زندگی روی زمین وجود ندارد، چرا که زمین به برکت امام علیه السلام قرار و آرام پیدا کرده است.
شواهد نقلی این مطلب بسیار است. به عنوان نمونه امام باقر علیه السلام فرمود: «جعلهم الله ارکان الارض ان تمید باهلها; (8) خداوند ایشان را ارکان زمین قرار داده تا اهلش را به اضطراب و تزلزل در نیاورد.»
امام صادق علیه السلام فرمود: «جعلهم الله ارکان الارض ان تمید بهم;<(9) خداوند ایشان را ارکان زمین قرار داده است، تا این که آن ها را به تزلزل و اضطراب نیندازد.» پس اگر امام نباشد، زمین قرار و آرامش نخواهد داشت. خداوند به وسیله اهل بیت علیه السلام زمین را مستقر ساخته، تا در آن آرامش برقرار شود.
امام صادق علیه السلام وضعیت دنیا را بدون امام و حجت خدا چنین ترسیم می کند: «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت; اگر زمین بدون امام بماند فرو می ریزد.» (10) البته باید بدانیم که نه تنها زمین، بلکه آسمان هم به برکت امام علیه السلام نگه داشته شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی که یکایک امامان را به جابر معرفی فرمودند، تصریح کرده اند که:
«بهم یمسک الله السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بهم یحفظ الله الارض ان تمید باهلها; خداوند به وسیله ایشان، آسمان را از این که بدون اجازه او بر زمین افتد، نگه می دارد و به وسیله ایشان زمین را حفظ می کند که اهل خود را به تزلزل در نیاورد.» (11) افتادن آسمان به زمین نشانه به هم خوردن نظام آفرینش است. نه تنها نظام آسمان و زمین به برکت امام باقی است، بلکه بقیه اموری که برای حیات انسان ضرورت دارد نیز متوقف بر وجود امام علیه السلام است.
امام صادق علیه السلام فرمود: «بنا اثمرت الاشجار و انیعت الثمار و جرت الانهار بنا ینزل غیث السماء و ینبت عشب الارض; (12 به سبب ما درختان میوه می دهند و میوه ها به ثمر می رسند و رودها جاری می شوند، و به سبب ما باران از آسمان می بارد و گیاهان و سبزیجات زمین می رویند.»
بنابراین بهره بردن از هر یک از نعمت های الهی، موکول به نعمت وجود امام علیه السلام است و به واسطه وجود مقدس ایشان، همه موجودات زنده (اعم از گیاهان و حیوانات و انسان ها) می توانند زنده و باقی بمانند. این نوع انتفاع از امام علیه السلام متفرع بر شناخت آن حضرت نیست. افراد، چه امام را بشناسد و چه نشناسند، چه تسلیم ایشان بشوند و یا هیچ اعتقادی به ایشان نداشته باشند، به برکت وجود او بر روی زمین سکونت داشته و از نعمت های مختلف آن بهره مند می گردند. (13)
2 - نفوذ روحانی
یک رهبر بزرگ آسمانی خواه پیامبر صلی الله علیه و آله باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت می گیرد، یک نوع تربیت روحانی و از راه نفوذ معنوی در دل ها و فکرها دارد که می توان آن را تربیت تکوینی نام گذاشت. در اینجا الفاظ و کلمات و گفتار و کردار کار نمی کند بلکه تنها جاذبه و کششی درونی مؤثر است.
در حالات بسیاری از پیشوایان بزرگ الهی می خوانیم که گاه بعضی از افراد منحرف و آلوده با یک ارتباط مختصر با آن ها به کلی تغییر کرده و مسیر خود را عوض می کردند. این دگرگونی سریع و همه جانبه، آن هم با یک نگاه و تماس مختصر، نمی تواند نتیجه تعلیم و تربیت عادی باشد، بلکه معلول یک اثر روانی نامرئی و یک جذبه ناخودآگاه و قهری است که گاهی از آن به نفوذ شخصیت نیز تعبیر می شود.
داستان برخورد اسعد بن زراره بت پرست با پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار خانه کعبه و تغییر سریع طرز تفکر او و یا داستان سرگذشت زن خواننده ای که هارون او را به گمان خام خود برای منحرف ساختن ذهن امام کاظم علیه السلام به زندان اعزام داشته بود، و منقلب شدن روحیه او در یک مدت کوتاه، تا آنجا که قیافه و طرز سخن و منطق او هارون را به حیرت و وحشت افکند و داستان های دیگری از این قبیل نمونه هایی از همین تاثیر ناخودآگاه است که می توان آن را شعبه ای از «ولایت تکوینی » پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیه السلام دانست.
وجود امام غایب در پشت ابرهای غیبت نیز این اثر را دارد که از راه اشعه نیرومند و پردامنه ولایت، دل های آماده را تحت تاثیر جذبه معنوی و روحانی خود قرار داده و به تربیت و تکامل آن ها بپردازد.
ما قطب های مغناطیسی زمین را با چشم خود نمی بینیم ولی اثر آن ها را بر روی عقربه های قطب نما مشاهده می کنیم که در دریا راهنمای کشتی و در صحراها و آسمان راهنمای هواپیما و وسائل دیگر است تا در سراسر کره زمین از برکت این امواج مغناطیسی، میلیون ها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا کرده و از سردرگمی رهائی یابند.
آیا تعجب دارد اگر وجود امام علیه السلام در زمان غیبت با امواج جاذبه معنوی خود، افکار و جان های زیادی را که در دور یا نزدیک قرار دارند هدایت کند، و از تحیر رهائی بخشد؟
نباید فراموش کرد که همان گونه که امواج مغناطیسی زمین روی هر آهن پاره بی ارزشی اثر نمی گذارد، بلکه روی عقربه های ظریف و حساس قطب نما که آب مغناطیسی خورده اند و یک نوع سنخیت و شباهتی با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کرده اند اثر می گذارد، همینطور جذبه روحانی قطب عالم امکان بر دل های پاکی که با طهارت ظاهری و باطنی، آمادگی پیدا کرده اند، اثر گذاشته و آن ها را به رشد و تعالی می رساند. (14)
فایده های تشریعی امام غایب
این جهت از نعمت بودن امام بستگی به معرفت و شناخت نسبت به ایشان دارد. هر کس بخواهد از این نعمت استفاده کند، باید در مرحله اول امام را بشناسد و سپس تسلیم شده و در امور روزانه خود رضایت و توجه آن حضرت را مد نظر خود داشته باشد. به عبارتی جنبه تشریعی نعمت بودن امام، بدون عمل اختیاری افراد، تحقق نمی یابد. نمونه هایی از فوائد تشریعی امام غایب را بررسی می کنیم:
1 - امیدبخشی:
ایمان به مهدی غایب و انتظار ظهور امام زمان علیه السلام، مایه امیدواری و آرامش دل های مسلمین است و این امیدواری یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت در راه رسیدن به هدف می باشد. هر گروهی که روح یاس و ناامیدی خانه دلشان راتاریک نموده باشد و چراغ امید و آرزو در آن نتابد، هرگز روی سعادت را نخواهند دید.
اوضاع آشفته و اسف بار جهان و سیل بنیان کن مادیت و کسادی بازار علوم و معارف و محرومیت روزافزون طبقه ضعیف و توسعه فنون استعمار و جنگ های سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی جهانی، خیرخواهان بشر را مضطرب کرده است، به طوری که ممکن است گاهی در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید نمایند. تنها روزنه امیدی که برای بشر مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این جهان تاریک جستن می کند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهی است.
انتظار فرج قلب های مایوس و لرزان را آرامش بخشیده و مرهم دل های زخمدار طبقه محروم می گردد.
نویدهای مسرت بخش حکومت توحید عقاید مؤمنین را نگهداری نموده، در دین پایدارشان می کند.
ایمان به غلبه حق، خیرخواهان بشر را به فعالیت و کوشش وادار می نماید.
استمداد از آن نیروی غیبی، انسانیت را از سقوط در وادی هولناک یاس و ناامیدی نجات می دهد.
ایمان به مهدی موعود، آینده روشن و فرح بخشی را برای مسلمانان بالاخص شیعیان مجسم نموده، روح یاس و شکست را از آنان سلب نموده، به کار و کوشش در راه رسیدن به هدف ترغیبشان می کند.
2 - پاسداری از آئین خدا:
با گذشت زمان و پیدایش سلیقه های مختلف و آمیختن آن ها با مسائل مذهبی و گرایش های متفاوت به سوی برنامه های ظاهر فریب مکتب های انحرافی، و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره ای از این قوانین از دست رفته و دستخوش تغییرات زیان باری می گردد.
این آب زلال که در قالب دین الهی از آسمان نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، تدریجا بعضی از قوانین آن از مسیر واقعی خارج گردیده و صفای نخستین خود را از دست داده است و این نور پر فروغ و هدایت گر با عبور از شیشه های ظلمانی افکار تاریک و ضیق بشر، بی رنگ و کم فروغ شده است. در این فرض آیا ضروری نیست که در میان جمع مسلمانان کسی باشد که مفاهیم دائمی تعالیم اسلامی را در شکل اصلیش حفظ و برای آیندگان نگهداری کند؟
مگر مجددا وحی آسمانی بر کسی نازل می شود؟ مسلما خیر، موضوع وحی با مساله خاتمیت برای همیشه بسته شد. پس چگونه باید آئین اصیل اسلامی حفظ گردد، جلوی تحریفات و تغییرها و خرافات گرفته و برای نسل های آینده محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این کار توسط یک پیشوای معصوم ادامه یابد؟ خواه آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس.
معمولا در هر موسسه مهمی «صندوق آسیب ناپذیری » وجود دارد که اسناد مهم آن موسسه را در آن نگهداری می کنند، تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند، یا هرگاه آتش سوزی در آن جا روی دهد از خطر حریق مصون باشد که اعتبار و حیثیت آن موسسه ارتباط نزدیکی با حفظ آن اسناد و مدارک دارد. (15)
قلب امام و روح بلندش صندوق آسیب ناپذیری برای حفظ اسناد آئین الهی است که همه اصالت ها و واقعیت های نخستین و ویژگی های آسمانی این تعلیمات را در خود نگهداری می کند تا حجت های الهی باطل نگردد.
3 - تصرف امام در کارها:
تصرف امام زمان علیه السلام در کارها به واسطه وکلاء خاص یا عام است. بدیهی است که رئیس و سرپرست قومی لازم نیست که شخصا در امور مداخله کند، بلکه سیره رهبران همیشه بر این منوال بوده که با واسطه در امور دخالت می کردند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام از طرف خود در شهرهائی که حاضر نبودند، نمایندگانی را منصوب می کردند، همچنین ائمه دیگر در زمان خودشان در شهرهای مختلف وکلائی داشتند.
امام غایب; مهدی موعود نیز به این طریق کارهای مردم را سرپرستی می کند و لذا در زمان غیبت صغری وکلاء خاصی را برای رسیدگی به امور مردم معین فرمود و مقام نیابت خاصه را به آن ها عنایت کرد و در زمان غیبت کبری به طور عام فقهاء و علماء عادل را که دانا به احکام الهی هستند برای قضاء و فصل خصومات و حفظ مصالح عامه مسلمین نصب و تعیین فرموده که مراجع امور مسلمانان باشند. (16)
چنانکه در برخی احادیث از امام عصر علیه السلام رسیده است که آن حضرت در توقیع مبارک چنین فرمودند: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله;< (17 در رویدادهای تازه به راویان حدیث ما (علماء و مجتهدین) رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شما می باشند و من حجت خدا هستم.» و نیز در توقیع دیگر فرموده است: «فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه، مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه (18) مردم از فقیهانی که بر نفس خود مسلط اند و حافظ دین و مخالف هوای نفس و مطیع امر مولای خود می باشند، تقلید کنند.»
پی نوشت ها:
1) بحار الانوار، چاپ قدیم، ج 13، ص 129; کمال الدین، ج 1، ص 253.
2) بحار الانوار، ج 52، ص 92; کمال الدین، ج 1، ص 207.
3) احادیث الامام المهدی (عج)، ج 4، ص 294; کمال الدین، ج 2، ص 322; غیبت، شیخ طوسی، ص 117.
4) مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
5) دیوان حافظ، ص 195، غزل 144.
6) فروغ بسطامی.
7) عصاره خلقت، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ص 85.
8) اصول کافی، کتاب الحجة، باب ان الائمه هم ارکان الارض، ج 1.
9) اصول کافی، کتاب الحجة، باب ان الائمه هم ارکان الارض، ج 1.
10) اصول کافی، کتاب الحجة باب ان الارض لا تخلو من الحجة، ج 10.
11) بحار الانوار، ج 27، ص 120.
12) اصول کافی، کتاب الحجة، باب النوادر، ج 5.
13) آفتاب در عزیمت، سید محمد بنی هاشمی،انشارات میقات، ص 115.
14) حکومت جهانی مهدی علیه السلام، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ص 261.
15) همان، ص 257.
16) آخرین تحول با حکومت ولی عصر علیه السلام، نشر کوکب، چاپ چهارم، ص 79.
17) وسائل الشیعه، ج 18، ص 101; احتجاج طبرسی، ج 2، ص 283.
18) وسائل الشیعه، ج 18، ص 95، حدیث 20، باب 10.
منبع